شهرت فتوائی:
*شهرت یکی از امارات ظنیه می باشد.
*شهرت در لغت به معنای؛شایع،پخش شدن ،ظاهر و آشکار شدن یک چیز می باشد.
*شهرت دارای اقسامی است:
-شهرت روایی
-شهرت فتوائی
-شهرت عملی
شهرت فتوائی:عبارت است از اینکه فتوا دادن به یک حکم شرعی از نظر فقها شیوع داشته باشد و فقهای زیادی بر طبق حکمی از احکام فتوا داده باشند ،بدون اینکه مدرک فتوای آنان برای ما مشخص باشد.در واقع شهرت فتوایی وقتی اتفاق می افتد که تعداد فتوا دهندگان زیاد باشد اما به گونه ای که به حد اجماع که موجب قطع به قول معصوم شود،نرسد.
در واقع منظور از شهرت فتوائی شیوع فتوا است به طوری که انسان به مطابقت داشتن آن فتوا با واقع و مصیب به واقع بودن آن اعتقاد پیدا کند،بدون اینکه این اعتقاد به درجه قطع و یقین برسد.
*شهرت فتوائی از جهت بحث و نزاعی که وجود دارد بر 2 قسم می باشد:
قسم اول:در صورتی است که مستند فتوای مشهور،روایت خاصی است که در دست ما موجود است که به آن شهرت عملی گفته می شود.
قسم دوم:در صورتی است که مستند و مدرک شهرت فتوائی معلوم نباشد.فرقی نمی کند که خبری که بر طبق آن شهرت فتوائی وجود داشته باشد اما مشهور به آن استناد نکرده باشند و یا اینکه استناد مشهور به آن خبر معلوم نباشد،و یا اینکه اصلا روایتی بر طبق آن فتوا وجود نداشته باشد که به آن شهرت فتوائی گفته می شود.
*در مورد حجیت شهرت فتوائی اقوالی وجود دارد:
1- شهرت فتوائی حجت است و شهرت فتوائی همانند خبر واحد از ظنون خاصه است.
2- برخی دیگر معتقدند که دلیلی برحجیت شهرت فتوائی وجود ندارد، مانند آخوند خراسانی.
3- برخی شهرت فتوائی متقدمین را حجت و شهرت فتوائی متاخرین را فاقد حجیت می دانند،مانند امام خمینی (ره) .
*مرحوم مظفر معتقد است که هیچ دلیلی بر حجیت ظن ناشی از شهرت وجود ندارد ، هر چند هم که قوی باشد.
*مرحوم صاحب کفایه، به پیروی از نظر مشهور شهرت فتوائی را فاقد حجیت می دانند و معتقدند که هیچ دلیلی بر اعتبار آن اقامه نشده است و به رد ادله موافقین حجیت شهرت فتوائی پرداخته است.
*ادله قائلین به حجیت شهرت فتوائی:
دلیل اول:اولویت داشتن شهرت فتوائی نسبت به خبر واحد عادل.
دلیل دوم:عموم تعلیل به آیه نبا
دلیل سوم:دلالت برخی از روایات:
دلیل سوم:دلالت برخی از روایات در حجیت شهرت فتوائی:
1- مرفوعه زراره
2-مقبوله عمر بن حنظله
*در مورد مرفوعه زراه:
قال زراه،قلت:جعلت فداک!یاتی عنکم الخبران و الحدیثان المتعارضان،فبایهما نعمل؟قال(ع):خذ بما اشتهر بین اصحابک ،ودع الشاذ النادر.قلت:یا سیدی هما معا مشهوران ماثوران عنکم.قال خذ بما یقوله اعدلهما…
برخی معتقدند که پاره ای از روایات بر معتبر نبودن شهرت دلالت می کند مانند مرفوعه زراره که می گوید:
{به امام باقر (ع) عرض کردم:فدایت گردم،دو خبر و دو حدیث متعارض از شما به ما می رسد به کدامیک از آن دو عمل کنیم؟حضرت فرمودند:((به روایتی عمل کن که میان شیعیان مشهور باشد و روایت نادر را رها کن))عرض کردم:هر دو روایت مشهور هستند و از شما نقل شده اند،حضرت فرمود:(( به روایتی عمل کن که راوی آن از نظر تو عادل تر باشد…}
* از دو جهت به این مرفوعه برای اثبات حجیت شهرت فتوائی استدلال شده است:
جهت اول:
منظور از موصول در جمله(بما اشتهر):
منظور از ما در (بما اشتهر)،مطلق چیزی است که شهرت دارد از آن جهت که مشهور است و فقط شامل روایت مشهور نمی شود بلکه شامل فتوای مشهور نیز می شود.
-زیرا (مای موصول) از جمله اسم های مبهم است که به چیزی نیاز دارد تا مدلول آن را تعیین کند و این صله موصول است که مدلول موصول را معین می کند و صله در این جا (اشتهر) می باشد که شامل هر چیز مشهوری می شود ،حتی اگر فتوای مشهور باشد و با استفاده از اطلاق (بما اشتهر) می توان حجیت شهرت را اثبات نمود.
جهت دوم:
اگر فرض کنیم که منظور از موصول،فقط خبر و حدیث مشهور باشد؛مفهوم روایت این می شود که:
حضرت حکم وجوب عمل به حدیث را به شهرت منوط کرده است و بنابراین دلالت می کند بر اینکه شهرت از آن جهت که شهرت هست موجب اعتبار حدیث مشهور می شود،وگرنه در خود حدیث خصوصیتی وجود ندارد.و حکم وجوب عمل به حدیث، دائر مدار شهرت می باشد به طوری که هر کجا شهرت باشد ،وجوب عمل به حدیث نیز هست.و در نتیجه فتوای مشهور نیز همچون خبر و حدیث مشهور معتبر خواهد بود زیرا مناط شهرت داشتن است.
{خلاصه ادعا:در صحیحه زراه آمده است:(( خذ بما اشتهر من اصحابک)) در این جا (مای موصول) عام است و شامل شهرت فتوائی،روایی و عملی می شود و فعل امر نیز ظهور در وجوب دارد}
*در رد این ادعا(حجیت شهرت فتوائی) پاسخ هایی به این دو جهت داده شده است:
پاسخ به جهت اول:
همانطور که مراد از موصول به وسیله صله مشخص می شود،مراد از موصول به وسیله قرینه های همراه هم مشخص می شود و از قرینه های کلام مشخص می شود که (بما اشتهر) در مورد دو روایت متعارض بوده و نه غیر محل روایات متعارض و قرینه همان سوال قبلی است که زراره از امام می پرسد و منظور حدیث مشهور است نه هر چیز مشهوری اعم از حدیث و فتوا نه غیر آن.
پاسخ به جهت دوم:
بعداز مشخص شدن اینکه مراد از موصول در (بما اشتهر) حدیث و خبر است؛ظاهر جمله این می شود که حکم فقط در مورد خبر و حدیث،به شهرت مشروط شده است نه هر شهرتی تا ما بتوانیم از (بما اشتهر) حجیت شهرت فتوائی را اثبات کنیم.
بنابراین ملاک در حکم مذکور شهرت خبر و حدیث است از آن جهت که شهرت خبر است،نه شهرت از آن جهت که شهرت است،هر چند به چیز دیگری نسبت داده شود.
*جواب آخوند خراسانی درمورد مرفوعه زراره:
آخوند معتقد است:منظور امام در این حدیث، شهرت روایی است نه شهرت فتوایی.چرا که فرمایش امام در خصوص علاج تعارض دو خبر متعارض است و مقبوله حنظله که دستور اخذ به شهرت داده شده است موید این ادعا است.
*نظر امام خمینی (ره) در مورد حجیت شهرت فتوائی:
شهرت فتوائی اگر مربوط به متاخرین از شیخ طوسی (ره) باشد حجت نیست و دلیلی بر حجیت آن نداریم و ادله ای که برخی در حجیت شهرت فتوائی متاخرین آورده اند مخدوش است.
اما شهرت فتوائی مربوط به فقهای قبل از شیخ طوسی (ره) دارای حجیت می باشد زیرا آنان به ضبط اصول از ائمه اطهار (ع) بدون هیچ دخل و تصرف می پرداختند و شیوه آنان در فقه با شیوه متاخرین متفاوت بوده است و اجماع چیزی جز همین قسم از شهرت فتوائی نیست.
منبع:
اصول مظفر،مبحث شهرت
کفایه الاصول آخوند
انوار الهدایه
فرم در حال بارگذاری ...