آمریکا پس ازحمله به عراق و افغانستان علارقم هزینه های فراوان مالی و جانی تنوانست به تمامی اهداف خود دست پیدا کند و شکست هایش بسیار بیشتر از پیروزیهایش بود،مهمتر از همه منفور شدن چهره امریکا در اذهان بین المللی بود و این اقدامات وحشیانه روحیه خونخواری و سلطه طلبی آمریکا را به همه شناسانده بود،حال امریکا پس از گذشت چند سال با خلق گروهک ها ی تروریستی و داعش در این مناطق خود متمرکز به استثمار منابع نفتی در کشورهای عراق و افغانستان است و کمتر مداخله علنی و نظامی دارد .
از سوی دیگرامریکا جز اولین کشورهای مقروض به سازمان بین الملل پول است و در یک بحران شدید مالی است و جنگ یمن بهترین سرمایه گذاری برای او خواهد بود.این بار او پشت پرده جنگ قرار دارد تا کمتر فشار افکار بین المللی متوجه کشورش شود. راهاندازی جنگهای نیابتی و حمایت آشکار و پنهان از تروریسم از روشهایی است که نظام سلطه برای رسیدن به اهداف پلیدش از آن استفاده می کنند. چه بهتر از، این جنگ باشد و او مغز متفکر جنگ باشد،از استثمار یمن بهره ببرد اما خود در تیر رس انتقادات نباشد.
البته آمریکا از قدرت گرفتن القاعده در یمن هم هراس دارد و نمی خواهد یمن، ایران دوم بشود که ادای استقلال و نپذیرفتن سلطه استکبار کند وبه راحتی زندگی کند و الگو شود.پس بهترین راه حل جنگ و حمله نظامی خواهد بود.قرار گرفتن عبدالله صالح در مقابل منصور هادی هم می تواند از انگیزه های حمله به یمن باشد و ابلح تر از آل سعود پیدا نخواهد کرد که بیاید و برادر کشی کند و بعد آمریکا مدعی گردد که این جنگ،جنگ بین تشیع و تسنن است.
استاد علوم انسانی دانشگاه لندن تصریح کرد امریکا اگر بادست راست پولی به کسی بدهد، با دست چپ چندین برابر آن را پس می گیرد. علی الاوسی افزود: حکام عرب بیش از همه فریب امریکا را می خورند و میلیاردها دلار به جیب شرکت های امریکایی می ریزند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، پروفسور علی الاوسی، اسلام شناس و استاد عراقی الاصل دانشگاه لندن با اشاره به این که امریکا هیچ محبوبیتی در میان مردم کشورهای عربی ندارد و تنها با حکام آنها رابطه دارد، تصریح کرد: سیاست خارجی امریکا با این کشورها بر همین اساس پایه ریزی شده و یکی از اولویت های آن، حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است که متاسفانه با وجود چنین حکامی، تا حدودی نیز موفق بوده است.
این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با برنامه پیشخوان شبکه خبر، درباره کمک های اقتصادی امریکا به برخی کشورهای منطقه گفت: مقامات امریکایی اطمینان دارند که این پول ها به امریکا باز می گردد. اگر امریکا با دست راست پول یا کمکی ارائه می دهد، چندین برابر آن را با دست چپ پس می گیرد.
وی افزود: کافیست به کشورهای عربی منطقه نگاه کنید. آنها بارها در زمینه های مختلف از کمک های اقتصادی و حتی نظامی امریکا بهره مند می شوند، اما همزمان میلیاردها دلار عربستان، امارات و قطر صرف خرید سلاح از امریکا و دیگر کشورهای غربی می شود.
علی الاوسی تاکید کرد: اطمینان داشته باشید که هر کمکی که امریکا می کند و هر پولی که م یدهد، بیش از آن را باز پس می گیرد و خیالش راحت است که این پول ها باز می گردد.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر امریکا علاقمند است که در این منطقه بحران ایجاد کند. به ویژه بعد از اینکه قدرت ایران افزایش یافته، امریکا از این فضا به سود خود استفاده می کند و با ترساندن حکام ترسو و متوهم کشورهایی نظیر عربستان و امارات، آنها را تشویق به خرید سلاح بیشتر می کند تا شرکت های امریکایی و درنتیجه اقتصاد امریکا را تقویت کنند.
نکته دیگر اینکه امریکایی ها می خواهند با فروش سلاح به این کشورها به طور مداوم خطرسازی کنند و ضمن ایجاد رقابت میان کشورهای عربی، به توهم حکام این کشورها دامن بزنند.
علی الاوسی با اشاره به تبلیغات ضد ایرانی رسانه های امریکایی و انگلیسی که تلاش می کنند به شیوخ عرب تکرار کنند که ایران دشمن اصلی آنهاست، تصریح کرد: شما ببینید الان عربستان با انواع تجهیزات امریکایی و اروپایی به یمن حمله کرده و همه سکوت کرده اند، اما درباره یک کشتی امدادی ایران که به یمن رفته این همه سروصدا می کنند و ایران را به عنوان مداخله کننده تبلیغ می کنند و باعث تاسف است که در این مورد، صدایی از نهادها و شخصیت های مطرح عربی در نمی آید.
این استاد دانشگاه افزود: تمام سازمان ها و چهره های پرادعای عربی در قبال یمن سکوت کرده اند و حتی الازهر مصر نیز واکنشی نشان نمی دهد. درحالی که آنها لااقل برای حفظ ظاهر آزادی اندیشی و اعتبارشان هم که شده می بایست واکنش نشان می دادند و هنوز هم از این ها انتظار می رود که حداقل جنایات سعودی ها محکوم کنند.
وی گفت: غربی ها برنامه خودشان را دارند و اگر یک انسان در خیابان های اروپا یا امریکا کشته شود سر و صدا راه می اندازند اما در یمن، لبنان یا بحرین هزاران انسان کشته می شوند و غربی ها ساکتند. آنها به منافعشان نگاه می کنند. یعنی دسته بندی کرده اند ملت ها و دولت ها را. مردم منطقه ما وقتی مخالف استبداد و استعمار غربی ها باشند، مغضوب غربی ها می شوند. نمونه آن یمن است که نه شورای امنیت قطعنامه ای صادر کرده و نه کشورهای مدعی قدمی برداشته اند.
علی الاوسی با انتقاد از رفتار دوگانه غربی ها و نهادهای بین المللی در قبال یمن، گفت: اینها بخشی از رسوایی های سیاست خارجی امریکا و تمام غربی هاست و نباید صحبت های آنها درباره حقوق بشر را جدی بگیریم، اما از شخصیت های اسلامی و عربی نظیر الازهر توقع می رود که به وظیفه انسانی و اسلامی خود عمل کنند و راه حکام و سیاستمداران ترسو و خودباخته را در پیش نگیرند.
منبع:شبکه خبر
(علی عبدالله صالح) در سال ۱۹۵۸ به ارتش یمن پیوست و در سال ۱۹۶۲ در طراحی و اجرای کودتا علیه شاه یمن دست داشت. وی از سال ۱۹۹۰ به ریاست جمهوری یمن رسید و در سال ۲۰۱۱، زمانی که اعتراضات مردمی در خاورمیانه به یمن سرایت کرد به شدت به سرکوب معترضین پرداخت. در نهایت او در ژانویه ۲۰۱۲ و پس از تصویب قانون مصونیت قضایی اش از سوی پارلمان، صنعا را برای اهداف پزشکی به مقصد آمریکا ترک کرد.
(منصور هادی) سرلشکر یمنی است که از (۲۷ فوریه ۲۰۱۲) رئیس جمهور یمن است .او از ۱۹۹۴ معاون رئیس جمهور بود.او در انگلستان، مصر و شوروی تحصیل کرده است. عبد ربه منصور هادی که معاون رئیس جمهور یمن بود با ۹۹ درصد از آرای شرکت کنندگان در انتخابات رئیس جمهور یمن شد. بیش از ۶۰ درصد یمنیها در این انتخابات شرکت کردند.
او در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۵ پس از آنکه حوثیها کاخ ریاست جمهوری را تصرف کردند از مقام خود استعفا داده و سپس به شهر عدن گریخت و با پس گرفتن استعفایش خود را تنها رهبر مشروع کشور اعلام کرد.او مدتی بعد در 27 مارس 2015 و در پی عملیات(طوفان جاهیلت) به عربستان و سپس برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه عرب وارد شرم الشیخ مصر شد.
منبع :ویکی پدیا
اتحاد یمن درگذشته دستخوش نوسانات واتفاقات زیادی بوده است،حال اگر بخواهیم اتحاد و وحدت دریمن را از1989 سال به بعد برسی می کنیم.
در سال 1990 یمن به وحدتی نسبی رسید،و رژیم حاکم آزادی های سیاسی فراوانی را در چارچوب قانون اساسی مقررداشت.بسته آزاد سازی که عهده دار گشایش سیاسی پس از وحدت بود شامل توافق های وحدت1989 ،قانون اساسی 1991،قانون مطبوعات1990،قانون احزاب سیاسی1991،قانون انتخابات 1992 و اعلامیه ای بود که بر اساس آن نیروهای قدیمی امنیت ملی و مرکزی منحل خواهند شد.
بدین ترتیب 2 یمن در قالب یک رژیم دوموکراتیک به یکدیگر پیوستند که از آن پس رویه های دموکراتیکی چون انتخابات پارلمانی ، ریاست جمهوری،تاسیس احزاب سیاسی،گسترش آزادی بیان و …رادر پیش گرفت.
آزادی های سیاسی در یمن از زمان وحدت وو به خصوص از سال 1994(جنگ تجزیه) روند رو به کاهشی پیمود.
پس از جنگ تجزیه سال 1994 پارلمان یمن با طرح و تصویب قانون اساسی نوین، اختیارات فراوان به رئیس جمهورو به زیان آزادی های سیاسی پیشین داد.این وضعیت بعد از انتخابات 2003 و به خصوص انتخابات 2006 تا 2015 با ریاست جمهوری علی عبدالله صالح و منصور هادی متحول شد.
منبع:دگرگونی جایگاه منطقه ای یمن:امکانات و چالش ها،حسین صادقی و حسن احمدیان،مجله علمی پژوهشی راهبرد،پاییز 89،شماره 56.
در سرتاسر طول تاریخ یمن ندرتا به صورت کیان سیاسی واحدی اداره گردیده ، روابط عدن و صنعا همواره در تنگنای مبارزات داخلی بر سر قدرت قرار داشته است.رهبرانی که مناسبات (عادی تر) را دنبال کرده اند،متهم به نادیده گرفتن اهداف وحدت و نیز سازش با (ارتجاع) یا غاصبین(ملحد) در آن سوی مرزها گردیده اند.
عوامل افتراق در یمن:
-وجود بیابان ها و کوهستان ها در یمن ارتباط در این کشور را مشکل می کرده است.
- فقر منابع،مانعی در جهت ایجاد حکومت موثر بوده است.
-همبستگی و تعصبات قبیله ای موجب بروز شورش های محلی بوده است.
- تقسیم شدن مردم در سده ی 10 میلادی به 2 فرقه زیدی:در نواحی کوهستانی و سنی شافعی:در سایر نقاط.
- سلطه استعمار بریتانیا در یمن جنوبی در سال 1839 به یمن موجب ایجاد و تقویت شکاف سیاسی میان شمال و جنوب یمن شد.
-2 عامل استبداد امامان زیدی دریمن شمالی و استعمار بریتانیا در یمن جنوبی موجب جدایی هرچه بیشتر یمن شده بود.
- نفوذ و سلطه عربستان و آمریکا واستفاده از شگردهای ایجاد اختلاف وتفرقه در یمن.
جامعه یمن جامعه ای قبیله ای است که در آن رسم و عرف قبیله ،گاه حتی از قانون دولتی الزام آورتر است.قبایل در این جامعه فراتر از فعالیت فرهنگی و جامعه پذیری،شاید موثر ترین نهاد برای ورود به زندگی سیاسی باشند.
بسیاری از مقامات دولت یمن از قبایل سرشناس و اثر گذار یمنی هستند و افراد از آزادی های قابل توجهی برخوردارند،سران قبایل سالن هایی دارند و در آن با دعوت کردن مهمان ها به بحث ها و انتقادات آزاد سیاسی می پردازند و بسیاری از افراد سیاسی آینده در این مجالس تربیت می شوند.
در واقع قدرت قبایل و قبیله ای بودن جامعه،قدرت اعمال نفوذ دولت و حرکت آن به سمت اقتدار گرایی را مهار می کند و دولت توان ایفای نقش برتر در زمینه آموزش ، شکل دادن و هویت ملی را نداشته است.
در یمن زنان توانسته اند به پست های سیاسی قابل توجهی دست پیدا کنند و یمن از اولین کشورهای عربی بود که زنان در آن به وزارت رسیده اند.در سال 2006 یک قاضی زن به ریاست دیوان عالی این کشور منصوب شد و رهبران یمن نقش زنان را در تحولات اجتماعی و سیاسی پذیرفته اند.این در حالی است که در عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس حقوق زن تضییع می شود و حتی به زنان اجازه رانندگی ،خرید و … را نمی دهند . در یک فتوای وهابی ها آمده است که وقتی شوهر همسر در خانه نباشد زن حق روشن کردن کولر را ندارد تا همسایگان از حضور زن در خانه اش مطلع نشوند!!!